کودکانی که با سلاح سنگ زاده شدهاند
در ساختمانی که سقفش آسمان بود در میان انبوهی از موشک ها و تانک ها و با صدای بلند و گوشخراش گلوله دشمن ندای آرامش بخش کودکی بلند شد که امید فلسطین و مبارزانش زنده شد. انگار بر جبهه کودک نوشته بودند که سرنوشتت جنگ با کفر است و باید عادت کنی که سقف خانه ات آسمان فلسطین است و بس ، و بدانی که تو با کودکان دیگر فرق داری و تو باید از وطنت در مقابل خونخواران جنایتکار دفاع کنی . هنوز مشت هایش توان گرفتن سنگ را نداشت که پدرش گفت : امروز می خواهم تو را به وسط صحنه جنگ سنگ و موشک ببرم ، امروز که آسمان فلسطین غبار آلود است امیدش به دستان پر سنگ توست تا دشمن را بیرون کنی پس بدان که این رسالتی است تا بیت المقدس را از چنگال گرگ ها حفظ کنی. پدر شروع کرد و اولین اصل در جنگ با دشمن رابا قرآن شروع کرد که هر موقع خواستی سنگی را به سمت دشمن پرتاب کنی با خودت بخوان وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَـکِنَّ اللّهَ رَمَى وبدان که خدا بود که تیر می انداخت پس بدان خدا نیز در این جنگ همراه تو دشمن را رجم میکند و او خود گفت فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ پس همیشه در مقابل دوربین دشمنانت جوری نگاه کن که قطعیت این آیه در نگاهت معلوم باشد و چشمانت فریاد پیروزی را سر دهد.