تناقضـــــات ذهنـــــــی

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم // موجیم که آسودگی ما عدم ماست

تناقضـــــات ذهنـــــــی

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم // موجیم که آسودگی ما عدم ماست

خدایا خشاب سلاح من در دست توست
مسلحم کن تا به میدان بیایم با خشابی
پر و کمک کن تیر هایم به هدف بخورد تا
در زمره مجاهدان فی سبیل الله باشم
آمین

امپریالیسم زبانی

يكشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۰۴ ب.ظ

سلطه زبان های بیگانه بر زبان و ادبیات فارسی

در سال های گذشته شاهد رشد سریع و قارچ گونه آموزشگاه های زبان در سطح جامعه هستیم که در سطوح مختلف سنی به آموزش زبان کشورهای دیگر می کند. حال به این موضوع که مجوزهای این آموزشگاه ها از کجا صادر شده و چه کسانی متولی اصلی این موضوع هستند کاری نداریم که البته در جای خود این موضوع مهم است و باید بررسی شود اما در این نوشته سعی بر آن است که اثرات منفی این پدیده و شناسایی آثار مضر آن را بررسی کنیم.

همین مطلب در:

خبرگزاری دانشجو

باشگاه وبلاگ نویسان ایرانی

یکی از عرصه های سلطه فرهنگی کشور مهاجم سلطه و هژمونی زبانی بر سایر کشور ها است که البته خود از ابزار های پنهان جنگ نرم است که کمتر مورد توجه قرار گرفته و به آن انتقادات کمتری وارد شده است.در سلطه فرهنگی همه تلاش ها برای حمله به یک فرهنگ و جا انداختن فرهنگ مورد نظر خود معطوف است. فرهنگ که به هوا و جز حیاتی برای ادامه زندگی انسان می ماند از عناصر متعدد تشکیل شده که آداب و رسوم واعتقادات و باورهاو عادات تنها بخشی از این پدیده را تشکیل می دهد .

یک عنصر مهم و تاثیر گذار دیگر که خود عاملی برای برقراری ارتباط و دیالوگ بین دو انسان و یا دو یا چند جامعه انسانی است زبان است . اگر بخواهیم عرصه های سلطه و امپریالیسم دشمن را بررسی کنیم علاوه بر سلطه سیاسی و نظامی و اقتصادی و سرزمینی باید از سلطه زبانی دشمن هم نام ببریم که تلاش ها برای آموزش آن در کشور ما که مقابله با نظام سلطه را در دستور کار دارد ادامه دارد و نقش آموزشگاه های زبان در تحقق این هدف دشمن بسیار پررنگ و موثر است. در حالیکه کشور ما دارای ظرفیت غنی و بزرگ ادبیات فارسی است که شناخت آن برای ما که با این زبان تکلم کرده و می نویسیم ضروری تر از زبان های آمریکایی - انگلیسی و... است. اصرار خانواده ها به فرزندان برای یادگیری زبان بیگانه در این بین عجیب است .

رهبر انقلاب درباره ی استقلال فرهنگی می فرمایند:

اما از همه‏ ی اینها مهمتر، استقلال فرهنگی بود. جمهوری اسلامی، از اول نشان داد که زیر بار فرهنگ مبتذل و فاسد غربی نخواهد رفت. این نکته را من عرض کنم که سلطه‏ ی واقعی قدرتها، سلطه‏ ی فرهنگی است. یعنی اگر ملتی بتواند فرهنگ و باورها و اعتقادات و رسوم و آداب و عادات خود را، و در مرحله‏ ی بالاتر، زبان و خط خویش را در ملت دیگری نفوذ بدهد، بر آن ملت مسلط است و سلطه‏ ی او، یک سلطه‏ ی حقیقی است؛ کاری که در دوره ‏یی از این دویست سال گذشته فرانسوی ها با کشورهای دیگر کردند، و در یک دوره ‏ی دیگر انگلیسی ها کردند، و در این اواخر امریکایی ها انجام دادند؛ یعنی زبان و خط و فرهنگ و روش های زندگی خودشان را به هر کشوری که توانستند، صادر کردند. اگر کشوری از لحاظ اقتصادی هم مستقل باشد و وابسته‏ ی به قدرتها نباشد، اما چنانچه قدرتهای بیگانه بتوانند فرهنگ خودشان را در این کشور نفوذ بدهند، بر آن مسلطند.

10/1/1376

قانون اساسی

در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است:

اصل پانزدهم:

زبان و خطِ رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبان‌های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‌های گروهی و تدریس ادبیات آن‌ها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.»

در اصل 15 به این موضوع اشاره شده که نشان دهنده ی اهمیت زبان و خط است.

والسلام

دیدگاه  (۰)

هیچ دیدگاهی هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی